امیر حسین امیر حسین ، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 20 روز سن داره

من و مامان و بابام

لالایی مامان واسه پسرش

لالا لالا لالایی . عزیز دل مامان لا لایی ؛ توی خواب قشنگت ماه و ستاره ها را با خورشید خانومی میبینی . واسه مامان و بابا ستاره ها را آروم می چینی .لا لایی بخواب یه خواب شیرین  لا لایی  . وقتی میخوام بیدارت کنم میام کنارت و نازت میکنم و میگم : صبح شده عسل مامان بیدار شو  . بگو ببینم خوابیده بودی خواب چی دیدی ماه و ستاره  ؛ خورشید خانومم تو خوابت دیدی واسه مامان و واسه بابایی ستاره چیدی ... چرا نچیدی باید میچیدی ... بعدش هم یه عالمه بوس بیدار باش . شاعر : مامان امیرحسین ...
22 اسفند 1391

لحظه های شیرین با تو بودن (8)

پسر عزیزم 20 ماهه شدی با یه عالمه شیطونی و شیرین بازی . پسرم عاشق شهر بازی رفتن و تاب بازی و ...دندونهای نیش بالایی دارند کم کم در می آیند .کلمه های جدید پسرم ک بلز ، هپو یا هاپو ، ممون یا میمون ، باز که مثلا" میگی درو باز کن . خاله لیلا را لی لا صدا میکنی و میگی لی لا ؛ لی لا . عمه گفتن را خیللی دوست داری خیلی شیرین عمه را صدا میزنی . اسم مامان را بلدی بگی میگی: آذر . قربون دای گفتنت برم ريال یه روز از خواب بیدار شدی گفتم خواب چی دیدی گفتی دای .داری سعی میکنی به حرف زدن روابط عمومی پسر م خیلی خوبه وقتی هم سن و سالهای خودتو میبینی کلی ذوق میکنی و میگی نینا یا نینی و به طرفشون حرکت میکنی عاشق کار کردن با ماجیک و مدادی که روی دیوار ها نقش میزن...
22 اسفند 1391
1